دیکشنری
empyreal air
ɛmpiɹiəl ɛɹ
فارسی
1
عمومی
::
اكسیژن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EMPTY INTO
EMPTY MEDIUM
EMPTY NEST
EMPTY NEST STAGE
EMPTY NESTER
EMPTY OUT
EMPTY POCKET
EMPTY SACK CANNOT STAND UPRIGHT
EMPTY SET
EMPTY SUIT
EMPTY VESSELS MAKE THE MOST SOUND
EMPTYING
EMPURPLE
EMPYEMA
EMPYREAL
EMPYREAL AIR
EMPYREAN
EMPYREUMA
EMPYREUMATIC
EMPYREUMATICAL
EMS POWER SHUT OFF RELAY
EMU
EMULATE
EMULATION
EMULATIVE
EMULATOR
EMULGENT
EMULOUS
EMULOUSLY
EMULSIFICATION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید